WwowW

WwowW

WwowW

WwowW

(◡‿◡✿)از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت !(◡‿◡✿)


کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی

نمی کنند وزندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند
...
هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و

متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند

به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند.

درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.

دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خودغافل

بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش

بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و

فرصت وزمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ...

جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که

از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.

هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و

وابستگی ما بیشتر می شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم

و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش

زیادی بسازیم تا بتوانیم دردلش ثبت شویم.

دوستدارتو : بابالنگ دراز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد