WwowW

WwowW

WwowW

WwowW

نخونی از کفت رفته !!!!! @@


جوانی با چاقو وارد مسجد شد . گفت:بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟همه با ترس و تعجب به هم

نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرماشد.بلاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :اری من مسلمانم.جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت

:دنبال من بیا.پیرمرد بدنبال جوان راه افتاد و با هم جند قدمی از مسجد دور شدند.جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام انها را

فربانی کند و به کمک احتیاج دارد.پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شدو به جوان گفت که به مسجد برو و

شخص دیگری را برای کمک بیاور.جوان با چاقو خون الود به مسجد بازگشت و پرسید ایا مسلمان دیگری بین شما هست؟ افراد حاضر در مسجد که گمان

میکردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیشنماز دوختند.پیشنماز رو به جمعیت کرد و گفت:چرا نگاه میکنید...به عیسی مسیح قسم که با

چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی شود...!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد