WwowW

WwowW

WwowW

WwowW

تو کار خانمها دخالت بیجا نکن !


یک مادر با پسر 10 ساله اش در یک روز بارانی در تاکسی نشسته بودند و به سمت خانه می رفتند، پسر بچه از شیشه ماشین بیرون را تماشا می کرد.
تعدادی زن فاحشه در کنار خیابان بیکار ایستاده بودند، پسر بچه که آنها را دید و از شکل و تیپشان تعجب کرده بود از مادرش پرسید اینها کی هستن و چرا اینجا وایستادن؟
مادر جواب داد : اینها زنان کارمندی هستند که کارشون تمام شده و منتظرن شوهرهایشان آنها را به خانه ببرن.
راننده تاکسی ناگهان گفت: خانم چرا به بچه راستش را نمی گین؟ ببین بچه جون اینها زنان خوبی نیستن اینجا وایستادن که در ازای گرفتن پول با مردها رابطه برقرار کنن.
بچه که چشمانش از حدقه بیرون زده بود از مادرش پرسید: این آقا راست میگه؟
مادر با چشم غره ای به راننده ، حرف راننده را تایید کرد.
پسر بچه پرسید: پس چی به سر بچه های اونا میاد؟؟؟
مادر گفت: اکثر بچه هاشون راننده تاکسی میشن !!!

نظرات 1 + ارسال نظر
سیما شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:47 http://mehraboon.blogsky.com

سلام
مرسی به خاطر وبلاگ زیباتون
مطالب جالبی داره
حتما بازم سر میزنم
پاینده باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد